سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گروهى او را پیش رویش ستودند ، فرمود : ] بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى‏شناسى و من خود را از آنان بیشتر مى‏شناسم . خدایا ما را بهتر از آن کن که مى‏پندارند و بیامرز از ما آنچه را که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]
این معبد پرصلابت...........
درباره



این معبد پرصلابت...........


زیبا وحیدی
آدمی با احساسات غریب و زبانی گویا .گاه گاهی مینویسم چون معتقدم با این ابزار زبان دلت قوی تر میشود.علاقه ی مبرمی به شعر دارم .مرا در بهتر شدن نوشته هایم یاری کنید.
آرشیو یادداشت‌ها

در میان درختان ومیان شالیزارها صدای وزش باد می پیچید.نوازش باد بر روی درختان تداعی گر خاطرات آن پیرمرد کهنسال بود که هر روز به سمت جنگل می رفت و تبر که سالها بود سنگینی آن روی شانه هایش احساس میکرد و بر تنه درختان می زد.اما امروز در میان زمینی خالی که تنها دل خوشی اش از آن نهالی است که از زیر ضربه های تبرش در امان مانده سر می کند.تنهای تنها خیره به جنگل می نگریست و به قتل عام جوانی جنگل نابود شده فکر می کرد.و در آیینه به سپیدی موهایش نظر میکردو جنگل را می دید که تمسخر آمیز به او نگاه میکرد.....


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زیبا وحیدی 90/10/23:: 5:0 عصر     |     () نظر