سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبیر پیوسته خود را از ما به حساب مى‏داشت تا آنکه فرزند نافرخنده‏اش عبد اللّه پا به جوانى گذاشت . [نهج البلاغه]
این معبد پرصلابت...........
درباره



این معبد پرصلابت...........


زیبا وحیدی
آدمی با احساسات غریب و زبانی گویا .گاه گاهی مینویسم چون معتقدم با این ابزار زبان دلت قوی تر میشود.علاقه ی مبرمی به شعر دارم .مرا در بهتر شدن نوشته هایم یاری کنید.
آرشیو یادداشت‌ها

گمشده

یادم هست وقتی کودکی بودم .با مادرم به خرید رفتم اما ناگاه دیدم تمام اطرافم پر شده از چادرهای رنگی گل دار ..چه حس غریبی بود وقتی دیدم تمام دنیایم (مادرم)چه ساده در میان بازی رنگها گم شد.مادر دوستت دارم.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زیبا وحیدی 90/11/1:: 11:42 صبح     |     () نظر